قسمت سوم داستان بلوهر و یوذاسف
عابد گفت گمان نميكنم پادشاه بدون دليل مرا محكوم كند و دليل روشن نميشود مگر پيش قاضى و داور.
هيچ كس از مردم جرات قضاوت براى تو ندارند ولى تو خود قاضيهائى دارى كه دستورات ايشان را اجرا ميكنى و من بعضى از آنها را قبول دارم ولى از برخى ديگر بيمناكم.
پادشاه پرسيد آن قاضيها كيانند؟ جوابداد قاضيانى كه من به قضاوت آنها راضى هستم عقل تو است و آنچه از او ميترسم هواى نفس تو است. پادشاه گفت بالاخره حرف خود را بگو و مواظب باش سخن براستى بگوئى كه از چه وقت دچار اين بدبختى شدهاى و چه كس ترا گمراه نموده؟ گفت اما جريان من چنين بود كه در كودكى سخنى شنيدم در دلم جاى گرفت و مانند يك بذر در درون دلم روئيد پيوسته نمو ميكرد تا همچون درختى بارور باين صورت كه مشاهده ميكنى درآمده و آن سخن چنين بود كه من شنيدم شخصى ميگويد:
نادان چيزى كه هيچ نيست چيز ميانگارد و آنچه حقيقت دارد خيال ميكند چيزى نيست اگر كسى رها نكند چيز بىارزشى را به واقعيت نخواهد رسيد و تا بينش پيدا نكند و واقعيت را نيابد راضى نميشود كه ترك كند چيز بىارزشى را اما واقعيت و چيز با ارزش آخرت است و آنچه ارزشى ندارد دنيا است.
اين سخن در دلم جاى گرفت زيرا زندگى دنيا را مرگ ديدم و ثروت آن را فقر و شاديش را ناراحتى و صحتش را بيمارى و نيرويش را ضعف و عزت آن را ذلت.چگونه زندگى دنيا مرگ نيست كه انسان زنده مىشود تا بميرد او بمرگ يقين دارد و از زندگى در حال جدائى است. چرا ثروت دنيا فقر نباشد كه هر كس به مقدارى از دنيا دست يافت بواسطه نگهدارى آن مقدار، باز نيازمند بچيز ديگرى است و نيازمند به بسيارى از چيزها در اين رابطه است.
بعنوان مثال ميگويم شخصى احتياج بيك مركب سوارى دارد همين كه مركب را بدست آورد، احتياج به علوفه و تيمارگر و طويله و لوازم نگهدارى او دارد باز براى خود اين اشياء چيزهاى ديگرى لازم است و نيازمنديهائى كه چارهاى از آنها نيست چه وقت نياز چنين كسى تمام مىشود و پايان مىپذيرد چگونه شادى آن آغشته باندوه نباشد كه دنيا در كمين اشخاصى است كه بهرهاى از دنيا ببرند فورا چند برابر اندوه بكام او ميكند. اگر چشمش روشن شود بفرزندى آنچه از حزن و اندوه و بسيارى كه در انتظار اوست بسيار بيشتر است از اين شادى كه بوجود فرزند خود پيدا ميكند اگر بمال خود شاد شود ناراحتى تلف و نابودى مال بيشتر ازشادمانى نسبت بمال است. وقتى امر چنين باشد بهتر آن است كه شخص بعد از شناختن دنيا خود را پايبند آن نكند.
چگونه صحت و سلامتى دنيا ….
با همراه باشید (راه حق بر شما هموار باد انشاءالله تعالی)